بسم اللّه الرحمن الرحیم
موضوع: محبت بین انسانها 3
تاریخ: 24شهریور1387؛ 13شعبان المعظم1429
مکان: اصفهان، حوزهعلمیه ملاعبدالله
موضوع بحث دربارۀ عوامل ایجاد محبّت به دیگران بود که تا کنون به 9 عامل اشاره نمودهایم.
مروری بر جلسۀ قبل
از مسائلی که بسیار مورد تأکید دین اسلام واقع شده است مواسات به معنای به یاری رساندن به دیگران است. یاریرساندن گاهی در مصداق، با «انصاف» یکی میشود؛ یعنی انسان برای یاری دیگران، دارایی خود را نصف میکند و نصف دیگر را در اختیار آنها قرار میدهد و گاهی هم به صورتهای دیگری به دیگران کمک میکند. مانند اینکه کسی چند لباس دارد و یکی را به دیگران قرض میدهد.
مواسات از دیدگاه روایات
برای روشنشدن موضوع مواسات به دو روایت اشاره مینماییم:
1ـ امام باقر(علیهالسلام) و روایت وصافی
عَنِ الْوَصَّافِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(علیهالسلام) قَالَ: «قَالَ لِی: أَ رَأَیْتَ مَنْ قِبَلَکُمْ إِذَا کَانَ الرَّجُلُ لَیْسَ عَلَیْهِ رِدَاءٌ وَ عِنْدَ بَعْضِ إِخْوَانِهِ رِدَاءٌ یَطْرَحُهُ عَلَیْهِ قَالَ قُلْتُ: لَا قَالَ فَإِذَا کَانَ لَیْسَ عِنْدَهُ إِزَارٌ یُوصِلُ إِلَیْهِ بَعْضُ إِخْوَانِهِ بِفَضْلِ إِزَارِهِ حَتَّى یَجِدَ لَهُ إِزَاراً قَالَ قُلْتُ: لَا قَالَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى فَخِذِهِ ثُمَّ قَالَ مَا هَؤُلَاءِ بِإِخْوَةٍ»[1]؛ « امام(علیهالسلام) به من فرمودند: اگر دیدید مردی رداء ندارد و بعضی از برادرانش رداء دارند، آیا رداء را بر دوش او میاندازید؟ گفتم: خیر. دوباره فرمودند: اگر آن مرد ازاری نداشته باشد، آیا برادرانش حاضرند یکی از ازارهای اضافی خود را به او بدهند؟ گفتم: خیر. امام(علیهالسلام) دستشان را بر زانوی مبارک زدند و فرمودند: اینها برادران دینی شما نیستند».
یعنی وقتی کسی برادر دینی محسوب میشود که مواسات داشته باشد و دوستش را یاری کند. در روایت دیگری، امام(علیهالسلام) سؤال میکنند آیا شما اینگونه هستید که وقتی ضرورتی برای برادر دینی شما پیش آمد از اثاث شما بردارد و استفاده کند؟ گفت: خیر، ما رضایت نداریم، حضرت فرمودند: پس شما مواسات ندارید.
مواسات کنندۀ حقیقی
در جنگ احد وقتی مسلمانان به خاطر حفظ جان خود، در قسمت دوم جنگ فرار کردند، پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بسیار غضبناک شدند. و از این که در اثر فرار آنها آن ضربۀ سنگینی به مسلمان ها خورد، فشار روحی شدیدی به وجود نازنینشان وارد شد.
در این لحظۀ حساس به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: شما با کسانی که فرار کردند بروید! امیرالمؤمنین(علیهالسلام) با تعبیر بسیار زیبایی فرمودند: «لِی بِکَ أُسْوَةٌ» یا رسول الله شما برای من اسوهاید. یعنی تا شما ایستادهاید من هم میایستم. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به حضرت فرمودند: «فَاکْفِنِی هَؤُلَاءِ» پس اینها را دفع کنید.
تعداد دشمنان در جنگ احد سه هزار نفر بود و مسلمانان حدود نهصد نفر بودند. که بسیاری از آنها فرار کردند و جنگ کردن تعداد اندکی در مقابل چند هزار نفر بسیار مشکل است. در این لحظات حساس امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به دشمن حمله کردند. امام(علیهالسلام) اولین ضربه را که وارد کردند صدای جبرئیل بلند شد، فرمود: «إِنَّ هَذِهِ لَهِیَ الْمُوَاسَاةُ یَا مُحَمَّدُ» یعنی، ای محمد!
حقیقتاً این مواسات است. در روایت دیگری هم فرمود: «إنَّ هذِهِ الْمُواسَاةَ لَقَدْ عَجِبَتِ الْمَلائِکةُ مِنْ مُواساةِ هذَا الفَتى»[2] (مواسات این جوانمرد ملائکه را به تعجب وا داشت!)
زیرا مسلمانان و انصاری که اهل مدینه بودند و بیشتر باید از جان پیامبر دفاع میکردند و میجنگیدند، فرار کردند، و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) که از مهاجرین بودند این گونه با شجاعت ایستادند و جان خودشان را در راه دفاع اسلام به خطر انداختند.[3]
در روایت دیگری نیز از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: «مَا حُفِظَتِ الْأُخُوَّةُ بِمِثْلِ الْمُوَاسَاةِ»[4] (هیچ چیزی همچون مساوات، برادری و دوستی بین دو انسان را حفظ نکرده است.)
بنابر این روایت، مواسات از عوامل دیگر بسیار مهمتراست.
مثال
1. فرض کنید مردی نسبت به همسرش مواسات را رعایت میکند و او را یاری میکند. این یاریگری موجب ایجاد و ازدیاد الفت و محبّت در خانواده میشود. هرکدام از زن و شوهر اگر فقط به اموری که به آنها واگذار شده، اکتفا نکردند و هرکاری را که توانستند برای یکدیگر انجام دادند، به صفت ارزشمند مواسات دست پیدا کردهاند؛ بنابراین مرد نباید بگوید کارهای خانه به عهدۀ من نیست و یا زن نسبت به کارهای مرد نباید با این دیدگاه نگاه کند؛ بلکه هر کدام هرکاری میتوانستند باید برای همدیگر انجام دهند.
بازگشت به اصل مطلب
9. قلب سلیم (دل سالم)
عامل نهمی که در جلسۀ گذشته اشاره شد قلب سلیم است.
قرآن کریم در سورۀ شعراء آیۀ 88 و 89 در مورد قلب سلیم میفرماید: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» (روزى که هیچ مال و فرزندى سود نمىدهد، مگر کسىکه دلى سالم بهسوى خدا بیاورد.)؛ پس اگر کسی با قلب سلیم به پیشگاه خداوند متعال وارد شد، قلب سالم او را حفظ و یاری خواهد کرد.
معانی قلب سلیم
1ـ اعتقاد بی شک، عمل بدون ریا و سمعه
در روایتی از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سؤال شد که منظور از قلب سلیم چیست؟ حضرت فرمودند: «اعتقادی بدون شک و بدون هوای نفس، و اعمال صالحِ بدون سُمعه و ریاء».[5]
در این حدیث دو دستور آمده است: یکی از نظر فکری و دیگری از نظر عملی؛ یعنی انسانی قلب سلیم دارد که حقیقتاً دیندار باشد و دینداری او از روی هوای نفس نباشد، و اعمالش نیز به خاطر ریاء (دیدن مردم) و یا سُمعه نباشد.
کلمۀ «سُمعه» از «سمع» گرفته شده و منظور از آن این است که شخص دوست دارد عملی را که انجام داده است به گوش مردم برساند و فرق آن با ریا این است که در ریا شخصی دوست دارد عملش را مردم ببینند و در سمعه دوست دارد از او تعریف کنند.
2ـ رهایی از غیر خدا
در روایت دیگری در مورد معنای قلب سلیم امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «انسان خدا را ملاقات کند در حالیکه هیچ غیر خدایی در دلش نباشد.»[6] در واقع «سلیم» را به معنای سالم از غیر خدا تعریف کردهاند، یعنی قلب انسان سلیم القلب فقط در محضر خداست.
3ـ قلب خالی از حب دنیا
و در جایی دیگر فرمود: «وَ عَنِ الصَّادِقِ(علیهالسلام) فِی قَوْلِهِ تَعَالَى "إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ" قَالَ هُوَ الْقَلْبُ الَّذِی سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیَا»[7]؛ «قلب سلیم قلبی است که چیزی از حبّ دنیا در آن نباشد».
4ـ قلب مملو از نیّات الهی
در روایت دیگر آمده است: قلب سلیم قلبی است که فقط نیّت خدایی در آن باشد و تصمیمش فقط برای خدا باشد.[8]
5ـ قلب عاری از شبهه و شک
امام(علیهالسلام) میفرمایند: وقتی قلبی از شبهات پاک شد، قلب سلیم میشود. یعنی از همه شبهات سالم باشد و اعتقاد او به خداوند و اصول یقین است.
باور کردن دین و اصول آن مانند نبوت، امامان معصوم(علیهمالسّلام)، قرآن و دیگر مواردی که از اصول و پایه های دین است دل انسان را سالم میکند. و انسانی هم که به آن ها شک دارد بیمار دل است و باید برای معالجه خود بشتابد.[9]
تأثیر قلب سلیم بر جلب محبّت دیگران
ارتباط قلب سلیم با ایجاد محبّت دیگران را میتوان اینگونه بیان کرد که انسانی که قلب سلیم دارد از حیله و نیرنگ به دیگران سالم است، از استخدام دیگران و به کارگیری آنها برای انجام کارهای خود دوری میجوید و در رسیدن به منافع خود هیچ حقّ دیگران را ضایع نمیکند.
به عبارت دیگر ریشۀ تمام مصادیق قلب سلیم در تدیّن و دینداری انسان است و اگر کسی به معنای حقیقی کلمه متدیّن شد تمام آثاری که به عنوان مثال ذکر شد در وجودش ظاهر میشود. انسانهای سلیم القلب اشخاصی بسیار دوست داشتنی هستند؛ بنابراین دین، مهمترین و مؤثرترین عامل، برای جلب و تقویت محبّت دیگران است. از عواملی که تا به حال ذکر شده، ممکن است برخی از آنها زدوده شود، ولی دین تا هنگام قیامت در وجود انسان باقی میماند.
قلب سلیم و توجّه به دیگران
یکی از آثاری که قلب سلیم برای انسان به ارمغان میآورد این است که آنچه را برای خودش دوست دارد برای دیگران هم دوست بدارد و هرچه را برای خودش نمیپسندد برای دیگران هم نپسندد.
مثالها
1. فرض کنید کسی در صحبت کردن تقیّد خاصی دارد، و همواره مراقب است محترمانه صحبت کند. چنین شخصی چون دوست دارد دیگران هم با احترام با او هم صحبت شوند خودش این نکته را رعایت میکند.
2. زن و شوهر نیز در زندگی خود هرگاه این گونه مراعات حال یکدیگر را بنمایند و نسبت به دیگری و خانوادۀ او طوری رفتار کنند که دوست دارد او هم، همین طور رفتار کنند، بسیاری از مشکلات زندگی رفع میشود.
3. بعضی افراد نسبت به دید و بازدید دیگران اهمال میورزند، اما از دیگران انتظار دارند به آنها سر بزنند. انسان سلیمالقلب چون هر چه را برای خود میپسندد برای دیگران هم میپسندد، اینگونه نیست و همانطور که دوست دارند اقوام، و آشنایان از آنها دیدن کنند، خودش نیز به دید و بازدید آنها میپردازد.
نکتهای پیرامون صلۀ رحم
صلۀ رحم، از واجبات دینی است و انسان هیچ مجوّزی برای قطع آن ندارد. بنابراین اگر کسی با انسان دیگری قطع رحم کرد، او حق ندارد به این بهانه با او قطع ارتباط کند.
مرحوم والد(رحمة الله علیه) در ماه مبارک رمضان مقیّد بودند به دیدن نزدیکان بروند و صله رحم کنند.[10] اگر منزل کسی میرفتند که او فرزند یا نوه داشت و در آن خانه و حضور نداشت، از همان جا با تلفن با او تماس میگرفتند و احوالپرسی میکردند.
امیرالمومنین(علیهالسلام) میفرمایند: «لَا یَسْلَمُ لَکَ قَلْبُکَ حَتَّى تُحِبَّ لِلْمُؤْمِنِینَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ»[11]؛ «قلب سلیم نداری مگر اینکه آنچه را برای خود دوست میداری برای دیگران هم دوست بداری». وجود همین یک عامل در وجود انسان، محبّت دیگران را به شدّت جلب میکند زیرا انسان با این خصوصیّت، انسان یک دلی است و دیگران نیز از معاشرت با او لذت میبرند.
10. مودّت
دهمین عامل برای ایجاد و یا تقویت محبّت، مودّت است.
تفاوت محبّت با مودّت
میل درونی انسان به دیگری را محبّت گویند. این میل درونی گاهی اظهار هم میشود و گاهی مخفی میماند. وقتی اظهار شد به آن «مودّت» گویند.
در مقابل آن دو، «بغض» به معنای دشمنی و کینهای که در دل انسان قرار دارد و «عداوت» به معنای اظهار دشمنی درونی است.
یکی از اسباب ایجاد محبّت، مودّت است یعنی انسان علاقۀ درونی خود را به دیگران به نوعی اظهار کند. اظهار محبّت، محبّت و میل درونی شخص را تأکید و تقویت میکند.
دین اسلام به ویژه در مورد زن و شوهر، دستور به اظهار محبّت میدهد که این مودّت، آثار بسیار مهم و مثبتی را به دنبال دارد. البتّه شرط تأثیر آن این است که طرفینی باشد و هر دو طرف به یکدیگر اظهار محبّت کنند و الّا اگر یک طرفه شد ممکن است برای طرف دیگر مفسدههایی همچون تکبّر را به همراه داشته باشد.
در مواردی هم که بین زوجین اختلاف و نزاع پیش آمده و مهر و محبّت بسیار تقلیل یافته است ـ بطوریکه خودشان میگویند ما به یکدیگر هیچ علاقهای نداریم ـ، اصلاح نزاع و دعوا به تنهایی کافی نیست و بعد از اصلاح دعوا، زوجین باید علاقۀ خود را به یکدیگر زیاد کنند که یکی از راههای آن مودّت است.
شیطان نیز در چنین مواقعی سعی میکند با هر ابزار و کیدی که هست از این ابراز علاقه جلوگیری کند و با بهانه های واهی و بیهوده مانع آن شود.
به خصوص اگر زوجین قبلاً با هم عداوت داشته و به یکدیگر توهین کرده باشند، شیطان خیلی تلاش میکند تا این مودّت انجام نگیرد.
اگر زن و شوهر پس از کنار گذاشتن کدورتها، به مدّت چند روز هر دو به یکدیگر ابراز علاقه کنند، محبّت قبلی که به ظاهر از دست رفته بود باز به زندگی باز میگردد.
مودّت در روایات
شخصی خدمت امام پنجم و ششم(علیهماالسّلام) نشسته بود که مردی وارد مسجد شد به حضرت عرض کردم من به این مرد علاقه مندم و او را دوست دارم امام(علیهالسلام) فرمودند: «به او بگو و محبّتت را اعلام کن! زیرا اعلام مودّت شما را بهتر باقی میگذارد و استمرار میبخشد».
«مَرَّ رَجُلٌ فِی الْمَسْجِدِ وَ أَبُو جَعْفَرٍ(علیهالسلام) جَالِسٌ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام) فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ: وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ هَذَا الرَّجُلَ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ(علیهالسلام) : أَلَا فَأَعْلِمْهُ فَإِنَّهُ أَبْقَى لِلْمَوَدَّةِ وَ خَیْرٌ فِی الْأُلْفَةِ»[12]
اُنس خطرناک
با این همه، آنچه باید مورد دقّت قرار گیرد این است که محبّت و الفت بین دو نفر به خصوص در جوانها به اُنس تبدیل نشود. انسانی که به دوستش اُنس میورزد، در مواقعی هم که او را نمیبیند، فکرش به او مشغول است و در نماز یا دعا و در جاهای دیگر هم همینطور به یاد او است.
در حالیکه این خطر بزرگی است؛ چرا که دوستی که باید موجب رسیدن من به خدا میشد مانع از آن شده و نمیگذارد در نماز به خدا توجّه داشته باشم؛ بنابراین باید مراقب محبّتهای افراطی بود و در جایی اظهار علاقه کرد که مفسدهای به دنبال نداشته باشد.
مودّت خدا به انسان
خداوند متعال نیز گاهی محبّت خود نسبت به انسان ها را اظهار میکند.
قرآن کریم در سورۀ مریم آیۀ 96 میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»؛ «همانا کسانى که ایمان آورده و عملهاى شایسته کردهاند، به زودى خداى رحمان براى آنها دوستى و محبّتى قرار مىدهد».
پس ایمان و عمل صالح به گونهای است که اگر کسی در ایمان به یقین رسید و عمل صالحش نیز زیاد شد وعدۀ خدای متعال هم محقق میشود و «وُدّ» برای او قرار میدهد. یعنی محبّتی از او در دلهای مؤمنین، قرار میدهد که هم دوستش دارند و هم به او اظهار علاقه میکند.
بیان شیرین رهبر معظم انقلاب
در محضر رهبر معظم انقلاب بودیم که ایشان این نکته را فرمودند: «گمان میکنید که حضرت امام چه داشتند که اینگونه محبوب انسانها بودند. و چه عاملی باعث میشد جوانها با یک اشارۀ ایشان به جبههها هجوم برند و جانشان را هم فدا کنند؟ آیا امام مردم را اطعام کرده بودند یا هدیهای به آنها داده بودند؟! چیزی که در وجود امام بود ایمان و عمل صالح بود» و سپس همین آیه را تلاوت کردند و فرمودند: «انسان اگر ایمان و عمل صالح در وجودش قوی بود مورد محبّت دیگران هم واقع میشود و اولیاء الهی دوستش دارند و به او اظهار محبّت میکنند. و در رأس آنها امام زمان(علیهالسلام) هم به او اظهار محبت میکنند».
اُنس بین زن و شوهر
منظور از اُنسی که گفتیم مذمت شده و برای انسان خطرناک است، حالتی است که فکر انسان را مشغول کند. بهطوریکه اگر میخواهد نماز بخواند، فکرش به کسی مشغول نباشد.
اُنس به همسر نیز اگر به این شکل باشد، اشکال دارد و خداوند اجازه نمیدهد. زیرا مثلاً در نماز دستور خدای متعال حضور قلب و توجه به آن است نه توجه به دیگران و شخصی که به کسی انس دارد نمیتواند در نماز حضور قلب داشته باشد. پس اُنس بسیار خطرناک است و گاهی بیشتر از گناه موجب سقوط انسان است.
علت اینکه بدتر از گناه است این است که اگر کسی به گناه آلوده شود، آسانتر میتواند سقوطش را جبران کند و استغفار و توبه نماید. اما سقوط «اُنس» با استغفار جبران نمیشود و گاهی معالجۀ آن چندین سال به طول میانجامد.
به هر حال کسانی که میدانند چگونه باید خود را درمان کنند نباید در معالجۀ خود کوتاهی کنند و کسانی هم که نمیدانند باید به عالمان دینی رجوع کنند و به دستوراتش عمل نمایند تا بالاخره از این بلای دردناک نجات پیدا کنند. انسانی که باید به امام زمان(علیهالسلام) نزدیک شود و شیرینی مناجات با خدا را احساس کنند و لذت ببرد، در اثر همین اُنس، سالهای سال عقب میافتد.
11. وفا
یازدهمین عامل ایجاد و یا تقویت محبّت وفا است. وفای به عهد بین دو انسان تأثیر فراوانی بر روی محبّتها میگذارد. مقابل وفا، خیانت است؛ یعنی انسان به قولی که داده است وفا نمیکند و عهدی که بسته است را زیر پا میگذارد. نتیجۀ خیانت، بیاعتمادی دیگران نسبت به انسان است؛ چرا که دوستان شخص گمان میکنند او تکیهگاه آنان است و میتوانند در کارهایشان از او کمک بگیرند اما با بی وفایی دیدن از دوست، این اعتماد شکسته میشود؛ اما وفای به عهد موجب اطمینان و اعتماد دیگران است و وقتی به عهد وفا شد و کاری که بنا بود انجام شود صورت پذیرفت، مردم از آن لذّت میبردند در نتیجه علاقۀ ویژهای به شخص پیدا میکنند. پس وفای به عهد علت اعتماد، و اعتماد، علت برای علاقه و محبّت دیگران است. وفا نیز عامل مهمّی برای تقویت روابط زن و شوهر میباشد.
از نکات بسیار مهمّی که مرحوم والد(رحمةاللهعلیه) به ما تعلیم دادند این بود که" اگر انسان به چیزی اهمیت داد، آن چیز را فراموش نمیکند. بعد از آن نیز یک مسئلۀ فقهی را مطرح مینمودند که اگر کسی که میدانست لباسش نجس است و فراموش کرد و بعد از نماز متوجّه شد، نمازش باطل است و باید آن را قضا کند. اما کسی که ندانسته با لباس نجس نماز خواند نمازش صحیح است. بعد میفرمودند شخص اول که نمازش باطل است بهخاطر اهمّیّت ندادن به نماز است؛ درحالیکه اگر اهل اهمیت بود قبل از نماز لباسش را عوض میکرد. بنابراین جاهل به موضوع معذور است اما ناسی معذور نیست."
در روابط زوجین نیز اگر هر دو به قولی که میدهند عمل کنند بسیاری از مشکلات از بین میرود. زیرا وفای به عهد موجب اعتماد شده و اعتماد علاقه و محبت بین آنها را زیاد میکند. این نکته در رفاقت نیز به همین شکل مؤثّر است.
استنادات روایی
1ـ وفا و الفت
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «سَبَبُ الِایتِلَافِ الْوَفَاءُ»[13]؛ «سبب الفت گرفتن با دیگران وفا است». پس کسی که خواهان الفت با دیگران است باید به قول و عهد خودش پایبند باشد.
در این رابطه مغازه داران عزیز باید بیشتر دقت کنند که اگر قولی را به مشتری خود دادند به آن وفادار باشند. همین عمل محبت دیگران را به انسان جلب میکند.
کارمندان عزیز نیز مراقب باشند که اگر به کسی قولی دادند آن را انجام دهند. به خصوص اگر به کسی قولی دادید که فلان موقع کارت را انجام میدهم و در موعد مقرر آن کار را انجام ندادید، مدّت زمانی را که این شخص برای انجام کارش قرار داده بود، اگر از کار خودش بیکار شده و از نظر مالی هم متضرر شده است تمام آن را شرعاً ضامن هستید و باید از اموال شخصی خود به ارباب رجوع پرداخت کنید. چون شما موجب خسارت او شدید. راه بهتر برای اینکه ضامن کسی نشوید این است که تلفن افراد را بگیرید و در صورت انجام شدن کارشان به آنها خبر دهید.
2ـ وفا و امانت
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «الْوَفَاءُ تَوْأَمُ الْأَمَانَةِ وَ زَیْنُ الْأُخُوَّةِ»[14]؛ «وفا با امانتداری توأم، و زینت اخوت است». در این روایت به یکی از مصادیق وفاداری که امانت داری است اشاره شده است ومیفرماید انسان وفادار امانت را به صاحبش رد میکند.
3ـ وفا و معیار انتخاب
در روایت دیگری میفرمایند: «مَنْ أَحْسَنَ الْوَفَاءَ اسْتَحَقَّ الِاصْطِفَاءَ»[15]؛ «کسی که وفاداریش را خوب انجام میدهد، شایستۀ برگزیده شدن است». بنابراین روایت یکی از ملاکهای برگزیدن و انتخاب افراد در جایگاههای مختلف مثل ازدواج و یا انتخاب رفیق میتواند خوب وفاداری کردن باشد.
4ـ وفا و چاپلوسی
در جای دیگری نیز میفرمایند: «لَا تَعْتَمِدْ عَلَى مَوَدَّةِ مَنْ لَا یُوفِی بِعَهْدِهِ»[16]؛ «بر اظهار علاقه کسی که وفای به عهد نمیکند، اعتماد نکنید». یعنی اگر کسی به زبان اظهار علاقه کرد اما در عمل خلاف آن را انجام داد، به مودّت او اعتماد نکنید.
5ـ بی وفاترین فرد
وفا در دو دسته از انسانها کمتر از دیگران است؛ یکی پادشاهان و دیگری کسانی که در زندگی بسیار مزاح میکنند. میفرمایند:«أَقَلُّ النَّاسِ وَفَاءً الْمُلُوکُ»[17] (پادشاهان کمترین وفاداری را دارند.)
پادشاهان به خاطر حفظ ملک و ریاست خود، همیشه منفعتسنجی کرده و به همین دلیل حاضر است هم وعدۀ دروغ به دیگران بدهد، و هم قرارهایی را که در گذشته با دیگران گذاشته به خاطر منافعش نقض کند. انسانهای اهل مزاح نیز که بیش اندازه شوخی میکنند بیوفا هستند؛ چرا که وقتی از علت نقض عهد و پیمانشان سؤال میکنید میگویند آن قولی را که دادم شوخی بود.
«الحمدلله رب العالمین»
[1]. وسائلالشیعه، ج12، ص26.
[2]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج14، ص251.
[3]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسّلام، قَالَ: «انْهَزَمَ النَّاسُ یَوْمَ أُحُدٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم فَغَضِبَ غَضَباً شَدِیداً قَالَ وَ کَانَ إِذَا غَضِبَ انْحَدَرَ عَنْ جَبِینِهِ مِثْلُ اللُّؤْلُؤِ مِنَ الْعَرَقِ قَالَ فَنَظَرَ فَإِذَا عَلِیٌّ علیهالسّلام إِلَى جَنْبِهِ فَقَالَ لَهُ الْحَقْ بِبَنِی أَبِیکَ مَعَ مَنِ انْهَزَمَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ لِی بِکَ أُسْوَةٌ قَالَ فَاکْفِنِی هَؤُلَاءِ فَحَمَلَ فَضَرَبَ أَوَّلَ مَنْ لَقِیَ مِنْهُمْ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیهالسّلام إِنَّ هَذِهِ لَهِیَ الْمُوَاسَاةُ یَا مُحَمَّدُ فَقَالَ إِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیهالسّلام وَ أَنَا مِنْکُمَا یَا مُحَمَّدُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسّلام فَنَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم إِلَى جَبْرَئِیلَ علیهالسّلام عَلَى کُرْسِیٍّ مِنْ ذَهَبٍ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یَقُولُ لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِیٌّ» اصول کافی، ج8، الاسلامیة، ص110.
[4]. غرر الحکم و درر الکلم، ص690.
[5]. عَنِ النَّبِیِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم: «أَنَّهُ سُئِلَ مَا الْقَلْبُ السَّلِیمُ فَقَالَ دِینٌ بِلَا شَکٍّ وَ هَوًى وَ عَمَلٌ بِلَا سُمْعَةٍ وَ رِیَاءٍ» مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، ص113.
[6]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسّلام قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ" قَالَ: الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ الحدیث» اصولکافی، الإسلامیة، ج2، ص16؛ بحارالأنوار، بیروت، ج67، ص239.
[7]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج12، ص40.
[8]. قَالَ الصَّادِقُ علیهالسّلام: «صَاحِبُ النِّیَّةِ الصَّادِقَةِ صَاحِبُ الْقَلْبِ السَّلِیمِ لِأَنَّ سَلَامَةَ الْقَلْبِ مِنْ هَوَاجِسِ الْمَحْذُورَاتِ بِتَخْلِیصِ النِّیَّةِ لِلَّهِ تَعَالَى فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا الحدیث» مصباحالشریعة، ص53؛ بحارالأنوار، بیروت، ج67، ص210.
[9]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسّلام قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ" قَالَ: الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَى رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ ُ وَ قَالَ: وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شِرْکٌ أَوْ شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ وَ إِنَّمَا أَرَادُوا الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَةِ» اصولکافی، الإسلامیة، ج2، ص16؛ بحارالأنوار، بیروت، ج67، ص239.
[10]. صلهی رحم در ماه رمضان نسبت به اوقات دیگر سال از دو امتیاز برخوردار است یکی این که میزبان برای پذیرایی از میهمان به شفقت نمیافتد و دوم اینکه اگر انسان مایل نیست از غذای کسی به خاطر حلال و حرام بودن آن مصرف نکند به بهانهی ماه مبارک میتواند از خوردن صرف نظر کند.
[11]. بحارالأنوار، بیروت، ج75، ص8.
[12]. بحارالأنوار، بیروت، ج71، ص181.
[13]. غررالحکم و دررالکلم، ص395.
[14]. غررالحکم و دررالکلم، ص101.
[15]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص252.
[16]. غررالحکم و دررالکلم، ص748.
[17]. بحارالأنوار، بیروت، ج72، ص340.